زمانه و سعید که در همسایگی هم زندگی می کنند، علیرغم قول و قرارهای فی مابین خود، به جهت مخالفت خانواده زمانه، نمی توانند با هم ازدواج کنند، علت
... مخالفت خانواده زمانه، به خصوص پدر او با این ازدواج معلولیت جسمانی سعید است که جانباز است و با صندلی چرخدار حرکت می کند. زمانه که از سختگیری های خانواده اش به تنگ آمده، به سعید پیشنهاد فرار و بعد ازدواج میدهد اما سعید نمی پذیرد. خانواده زمانه برای این که به این ارتباط پایان دهند، او را روانه خانه خاله اش میکنند. سعید برای این که به خواسته اش برسد، چاقو و فشنگهایی را که از زمان حضورش در جبهه های جنگ، برای خود نگه داشته و اسلحه دوستش قاسم را -که نامزد خواهرش زری است - پس از زخمی کردن او میگیرد و به خانه پدر زمانه میرود. دختر و پسر کوچک خانواده را که در خانه تنها هستند گروگان گرفته و پدر زمانه را تهدید میکند که تا وقتی زمانه را به خانه بازنگرداند، بچه ها گروگان او خواهند بود. به زودی خانه به محاصره نیروهای انتظامی در می آید و سرانجام پدر زمانه که تحت تأثیر قرار گرفته و معترف به اشتباهاتش شده، به زمانه خبر میدهد تا به خانه بازگردد. با رسیدن زمانه، بچه ها آزاد می شوند، عاقد برای خواندن خطبه عقد دعوت می شود، اما همان زمان قاسم دوست و نامزد خواهرش براثر شدت جراحات وارده میمیرد.
بیشتر
عضویت رایگان
هزاران فیلم و سریال تلویزیونی را رایگان تماشا کنید
زمانه و سعید که در همسایگی هم زندگی می کنند، علیرغم قول و قرارهای فی مابین خود، به جهت مخالفت خانواده زمانه، نمی توانند با هم ازدواج کنند، علت مخالفت خانواده زمانه، به خصوص پدر او با این ازدواج معلولیت جسمانی سعید است که جانباز است و با صندلی چرخدار حرکت می کند. زمانه که از سختگیری های خانواده اش به تنگ آمده، به سعید پیشنهاد فرار و بعد ازدواج میدهد اما سعید نمی پذیرد. خانواده زمانه برای این که به این ارتباط پایان دهند، او را روانه خانه خاله اش میکنند. سعید برای این که به خواسته اش برسد، چاقو و فشنگهایی را که از زمان حضورش در جبهه های جنگ، برای خود نگه داشته و اسلحه دوستش قاسم را -که نامزد خواهرش زری است - پس از زخمی کردن او میگیرد و به خانه پدر زمانه میرود. دختر و پسر کوچک خانواده را که در خانه تنها هستند گروگان گرفته و پدر زمانه را تهدید میکند که تا وقتی زمانه را به خانه بازنگرداند، بچه ها گروگان او خواهند بود. به زودی خانه به محاصره نیروهای انتظامی در می آید و سرانجام پدر زمانه که تحت تأثیر قرار گرفته و معترف به اشتباهاتش شده، به زمانه خبر میدهد تا به خانه بازگردد. با رسیدن زمانه، بچه ها آزاد می شوند، عاقد برای خواندن خطبه عقد دعوت می شود، اما همان زمان قاسم دوست و نامزد خواهرش براثر شدت جراحات وارده میمیرد.