من از آدمهایی که از زندگی ام رفته اند (تا به امروز ) خلاصی ندارم. نمی توانم آنها را جایی رها کنم، چون به شکل های متفاوتی بازمی گردند و با لحظه های
... خوبِ زندگیم ترکیب می شوند. این درهم تنیدگی آنها گاهی تکان دهنده است. سر زده کسی از راه می رسد دور میزی که نباید باشد حاضر می شود. شده با آنها ساعت ها و یا روزها جایی دیگری بوده ام. همین وقت هاست که زندگی ام زیر و رو می شود... به این خاطرِ که جایی كه هستم یا باید تاریک تاریک باشه، یا روشنِ روشن... من از ماندن « زیر نورِ کم» می ترسم
بیشتر
عضویت رایگان
هزاران فیلم و سریال تلویزیونی را رایگان تماشا کنید
من از آدمهایی که از زندگی ام رفته اند (تا به امروز ) خلاصی ندارم. نمی توانم آنها را جایی رها کنم، چون به شکل های متفاوتی بازمی گردند و با لحظه های خوبِ زندگیم ترکیب می شوند. این درهم تنیدگی آنها گاهی تکان دهنده است. سر زده کسی از راه می رسد دور میزی که نباید باشد حاضر می شود. شده با آنها ساعت ها و یا روزها جایی دیگری بوده ام. همین وقت هاست که زندگی ام زیر و رو می شود... به این خاطرِ که جایی كه هستم یا باید تاریک تاریک باشه، یا روشنِ روشن... من از ماندن « زیر نورِ کم» می ترسم