یک سروان ژاندارمری به نام چنگیز و همقطارش مأموریت می یابند با لباس شخصی به منطقه ای ناامن بروند و اهالی را از دست اشرار نجات دهند. اهالی که از
... اشرار به تنگ آمده اند به توصیه ی کدخدا از هرمز، که در کلبه ای پرت افتاده با همسرش زندگی می کند، کمک می خواهند. حسین، پسر مزرعه داری، که بیش از دیگران سیتم دیده است، از چنگیز و دوستش کمک می خواهد. اشرار پدر حسین را می کشند و خود حسین را به گروگان می گیرند. هرمز حسین را نجات می دهد. چنگیز و همکارش به کمک مأموران ژاندارمری اشرار را از پا درمی آورند، و چنگیز در منطقه می ماند و پس از مرگ حسین با خواهر او ازدواج می کند.
بیشتر
عضویت رایگان
هزاران فیلم و سریال تلویزیونی را رایگان تماشا کنید
یک سروان ژاندارمری به نام چنگیز و همقطارش مأموریت می یابند با لباس شخصی به منطقه ای ناامن بروند و اهالی را از دست اشرار نجات دهند. اهالی که از اشرار به تنگ آمده اند به توصیه ی کدخدا از هرمز، که در کلبه ای پرت افتاده با همسرش زندگی می کند، کمک می خواهند. حسین، پسر مزرعه داری، که بیش از دیگران سیتم دیده است، از چنگیز و دوستش کمک می خواهد. اشرار پدر حسین را می کشند و خود حسین را به گروگان می گیرند. هرمز حسین را نجات می دهد. چنگیز و همکارش به کمک مأموران ژاندارمری اشرار را از پا درمی آورند، و چنگیز در منطقه می ماند و پس از مرگ حسین با خواهر او ازدواج می کند.